یادکرد استاد خانلری #دکتر_عبدالرضا_مدرس_زاده در آخرین روز…
یادکرد استاد خانلری
#دکتر_عبدالرضا_مدرس_زاده
در آخرین روز سال ١٢٩٢ خورشیدی، شادروان پرویز ناتل خانلری در تهران به دنیا آمد که بعدها عنوانهای استاد و دکتر وشاعر او را آراست.
این استاد نامدار ادب معاصر که تجربههای مهم علمی و اداری و سیاسی را در کارنامه خویش جای دادهاست به همان اندازه که از مواهب نزدیکی با کانون قدرت در روزگار پهلوی دوم برخوردار بود، در دوازده سال پایان عمر در دوره انقلاباسلامی، البته نه تنها روی خویش ندید که از روز خوش هم نصیب نداشت.
اما این همه ماجرا نیست و اگر منصفانه و از دریچه فرهنگ و معلمی به دکتر خانلری نگریسته شود؛ همان نتیجهای به دست میآید که پایمردان منصف و آزاده از جنس شهید آیتالله مفتح به آن رسیدند؛ حسنات او بر سیئاتش برتری و فزونی دارد.
تاسیس مجله نامبردار سخن و درج یادداشتهای علمی خود و دیگر استادان پیر و جوان عصر و ترویج فرهنگ پژوهش و جویندگی از کارهای چشمگیر دکتر خانلری است که بعدها مشابه این مجله کمتر به دید آمد.
از آن مجله مهمتر؛ تاسیس بنیاد فرهنگ ایران است که با اشراف دکتر خانلری و برخی کسان که دانش و مهارت ایشان را پسند میداشت صدها کتاب نفیس با موضوع تاریخ و فرهنگ و ادبیات منتشر شد که هرکدام از آن برگی از نفایس و میراث مکتوب سرزمین ماست و اگر چه این بنیاد همچون مشابهات خود که برآمده عصر پهلوی بودند، بعدها با انحلال روبرو شد و کتابهای این بنیاد در دیگر بنگاههای نشر مجال انتشار یافت اما این کار تجدید نشر هم با همه ارزش نهفته در آن، نافی کوششهای دکتر خانلری نیست.
تالیف آثاری تاثیرگذار و شایان خواندن مانند دستور زبان و وزن شعر فارسی و نیز بررسی دقیق تاریخ زبان فارسی و تصحیح کارهایی چون سمکعیار، اگر چه نشاندهنده این است که حضور در گستره سیاست و وزارت و وکالت، این معلم سختکوش و متعهد به ادبیات را از انجام کارهای جدی بازنداشتهاست اما این دریغ را هم به دل راه میدهد که چنین معلم نستوه و کارآزموده با چنین کارنامهای اگر میدان معلمی را به مقصد ایوان سیاست ترک نمیگفت؛ اکنون چه مایه بیشتر کارهای جدی از جنس مقاله و تصحیح و ترجمه در پیشخوان پژوهشهای ادبی در دسترس بود.
زندگی غمانگیز دکتر خانلری در سالهای پایانی خود از هر حیث شایان مرور و پندبرداری است؛ در تلاطم سیاسی عصر گرفتار شدن و از شاگردان خود جفا دیدن و از پالیز شهرت به دهلیز عسرت افتادن و از شکوه سناتوری به انبوه دلخوری درآمدن، بخشی از مواردی است که هزار سال است از قصیده دندان رودکی تا غمنامه بازنشستگی استاد فروزانفر از دکتر حمیدیشیرازی، پیش چشم همه ماست و بارها و بارها درس دادهایم و لامحاله بر مدار آنها رفتار نکردهایم.
همین که دکتر خانلری از تایید مخالفان فکری خود برخوردار بود و ماندن در وطن را با همه سختیهایش بر رفتن به فرنگ ترجیح داد و هم اینکه آثار او شایان خواندن و ستودن است، بدان معنی است که اگر در هر کس ذرهای تعهد راستین و ایمان به آرمانها و پای کار فرهنگ ِ(و برای دیگران اقتصاد و… ) وطن ایستادن باشد، نام و یاد او ستودهاست حتی اگر با هزار منت، جان او را از پای چوبهدار جمع کرده و به او بخشیده باشند.
🌸