شکوه طلعت تو برای دیدن رویت بهار آمدهاست غزل بهشوق تو…
شکوه طلعت تو
برای دیدن رویت بهار آمدهاست
غزل بهشوق تو آیینهدار آمدهاست
نگاهها همه محو شکوه طلعت توست
که گفتهاند به شعبان نگار آمدهاست
کدام آینه در شهر میشود پیدا
که با دو چشم سیاهت کنار آمدهاست؟
تمام عشق! دل – این کوچهگرد تنهایی –
کجا به غیر خیالت به کار آمدهاست؟
برای لحظه دیدار در شب امید؛
چو من به عشق تو چندین هزار آمدهاست
کجاست گرمی لحن نجیب و گیرایی
که مرهمی به دل داغدار آمدهاست
شکر لبی که ندارد به رنگ خال تو مهر
عجیب نیست که بس شرمسار آمدهاست
رسیدهاست به مقصود خود از این هجران
به انتظار تو هرکس دچار آمدهاست
#دکتر_عبدالرضا_مدرس_زاده
٢۶ اسفند ١۴٠۰
شب نیمهشعبان