شاعر جوانی نزد استاد خود رفت و از او خواست که دفتر شعرش…
شاعر جوانی نزد استاد خود رفت و از او خواست که دفتر شعرش را اصلاح کند و مقابل هر بیت ایراددار، صلیبی بکشد. بعد از چند روز برای دریافت دفترش پیش استاد رفت. دفتر را تحویل گرفت و دید هیچ علامتی وجود ندارد. خوشحال شد و از استاد پرسید: «پس هیچ ایرادی در اشعارم وجود ندارد؟»
استاد گفت: «اگر مقابل هر اشتباه شما صلیبی میکشیدم، دفترتان به گورستان مسیحیها شبیه میشد».
حکایت ما و این نامه هم اینگونه است. ابتدا در نظر داشتیم غلطهای موجود را اصلاح کنیم اما به این نتیجه رسیدیم که هزینهٔ بازسازی بسیار بیشتر از احداث دوباره است.
هرچند این عزیزان گلایهها و دغدغههای قابل تأملی داشتند که ما در مقام قبول یا رد آنها نیستم، اما این دلیل نمیشود که اشتباههای بیانیهشان را گوشزد نکنیم.
حال از شما دوستان درستنویس میخواهیم تا نامهای با این مضمون بنویسید و برایمان بفرستید. باشد که کارت صدآفرینی نصیب شما شود.
#درست_نویسی
@dorostnevisiofficial
https://www.instagram.com/p/Ca4mS5NKkPu/?utm_medium=copy_link