برنامه ریزی برای بیزاری از شعر و ادب فارسی…
برنامه ریزی برای بیزاری از شعر و ادب فارسی
#دکتر_اسماعیل_امینی
” این ستد و داد مادر – فرزندی و جان فشانی یکی برای دیگری، دوسویه است. اگر فرزند را ناخوشی و گزندی روی نماید، مادر بیخویش و ناآرام است و هرگاه مادر را اندوه و آسیبی فراگیرد، فرزندان نیز آرام و قرار ندارند و بیشکیب و به جان میکوشند تا آرامستانِ خانه را به آرامش بازآورند و خفاش خویان را از مهر رخ مادر دور بدارند.”
این چند سطر ملال آور را نوشتم، تا بخوانید و بدانید که دانش آموزان در سن نوجوانی زبان فارسی را با جملاتی از این قبیل یاد میگیرند. این متن از نثرهای قدیم نیست بلکه نوشتۀ یکی از مدیران دولتی است که سودای فارسی سره نویسی و کهنگرایی دارد و چون صاحب منصب است، تمام کتابهای درس فارسی را جولانگاه این سودای بیثمر کرده است.
غلبۀ شعرها و نثرهای ملال آور در کتابهای درسی، فقط بخشی از ماجراست و بخش مهمتر آن نوع نگاه به درس فارسی است که گویا با دقت تمام به گونهای طراحی شده که زمینه سازِ نفرت و بیزاری فرزندان این سرزمین از شعر و ادبیات باشد.
کودک و نوجوان ما شعر را میخواند اما به جای لذت بردن از زیبایی شعر و همراهی با تصویرهای شاعران و پرورش ذوق وتخیل خود، باید دنبال نهاد و متمم و زمان فعل در جملات شعر باشد.
باید به پرسشهای بیهودهای از این قبیل پاسخ بدهد:
– این بیت چند جمله است؟
– این بیت چند متمم دارد؟
– کلمات ساده، مرکب، مشتق و مشتق مرکب کدام است؟
– این بیت چند تکواژ و چند واج دارد؟
دوستدارانِ دستور زبان و زبان شناسی، نگران نباشند! من هم از علاقهمندان مباحث علمی زبان هستم اما نه برای طرح در کلاس فارسی دبیرستان و نه برای بیزار کردنِ نوجوانان از شعر و زبان فارسی.
جای مباحث تخصصی در دانشکدههای زبان و ادبیات فارسی است.
برای نوجوان پانزده ساله، چه فایدهای دارد که تشخیص بدهد کلمۀ (هفته) از دو تکواژ ساخته شده ولی در اثر کاربرد زیاد امروز در حکم بسیط است و مشتق محسوب نمیشود؟
دانستن این که منادا در یک بیت، یک جمله محسوب میشود یا نه؟ برای دانش آموز چه فایدهای دارد؟
بازی کردن با خط فارسی و گسسته و پیوسته نویسی کلمات و مچ گیری املایی بر سر نوشتن و ننوشتن تشدید و همزه، چه سودی به حال فرزندان ما دارد؟
حفظ کردن فرمولهایی از این قبیل که عیناً از کتاب نقل می کنم : بن ماضی+ه+(اَم، ای، است، ایم، اید، اند) چه ثمری برای نسلهای آینده دارد؟
گنجینۀ عظیم شعر و نثر و متون ادب فارسی، که فشردۀ تجربه، اندیشه، فرهنگ، اعتقادات و در یک کلام هویت ملی و دینی ما ایرانیان در آنها بیان شده است؛ برای جست و جو درپی نهاد و متمم و مفعول نیست. برای شمردن تکواژ نیست. برای فرمول ماضی نقلی و ماضی مستمر نیست. برای پارسی سره نویسی و باستان گرایی و خودنمایی و بازیهای سرگرم کنندۀ دیگری از این قبیل نیست.
فرزندان ما باید، شعر عطار و مولوی و ناصرخسرو و سعدی و نیما و اخوان و فروغ و قیصر و بزرگان دیگر را بخوانند تا نخست با لذت شعرخوانی، آشنا شوند و پس از آن اندیشه و خیال و ژرف نگری بیاموزند.
باید گلستان و تاریخ بلعمی و تاریخ بیهقی و تذکرة الاولیا و فارسی شکر است و چرند پرند و هزار و یک شب و این همه داستان و متن زیبا را از قلم نویسندگان بزرگ بخوانند و لذت ببرند و با تاریخ و قصه و داستان و رمان و سفرنامه و در یک کلام با زیباییهای نثر فارسی آشنا بشوند.
اما…اما…اما، زیبایی و شکوه که به درد آزمون تستی نمیخورد. ژرف نگری و تخیل و اندیشه که در قالب گزینههای تستی نمیگنجد.خلاقیت و تأویل و تحلیل که به درد آموزشگاه آزاد و کتاب کمک آموزشی و بانک سئوالات آزمون نمیخورد.
اگر بازی با گسسته و پیوسته نویسی نباشد، اگر شمردن تکواژ شعر نباشد، اگر شمردن جملات ابیات نباشد، اگر فرمولهای دستوری نباشد، تستها و نکتهها را ازکجا طرح کنند؟ رتبه بازی و تراز بندی و نمودار پیشرفت و بازیچههای دیگر را از کجا بیاورند؟
برای کسانی که چشم به گردش مالی عظیمِ آزمونها و تستها و کتابهای کمک درسی و آموزشگاههای آزاد دارند، چه اهمیتی دارد که فرزندان ما چگونه از شعر و نثر و زبان و ادب فارسی بیزار میشوند.
🌸