تحلیل حکایت “عمر گران مایه” بند اول دوبرادر ،یکی خدمت…
تحلیل حکایت “عمر گران مایه” بند
اول
دوبرادر ،یکی خدمت سلطان کردی
ودیگری به زورِ بازو، نان خوردی.
معنی: دوبرادر بودند،یکی از آن
ها،خدمتکاری ونوکری پادشاه را
می کردوبرادردیگر،از راه کارکردن
وزحمت کشیدن زندگی می کرد.
این بندسه جمله دارد.(یک فعلِ
حذفیِ..بودند.درجمله ی اول
ودوفعلِ موجودِ..کَردی وخوردی درجمله های دوم وسوم)
دوبرادر …..نهاد جمله ی اول
یکی …..نهاد جمله ی دوم
دیگری….نهادجمله ی سوم
کردی:می کرد…..فعل ماضی (استمراری)
م
خوردی:می خورد…..فعل ماضی (استمراری)
دوبرادر….ترکیب وصفی
خدمتِ سلطان،زورِ بازو…ترکیب اضافی
زور…متمم
آرایه ها:
نان خوردن..کنایه از” زندگی کردن ودرآمد داشتن”است.
به زور بازو نان خوردن…کنایه از “کسب درآمدباتکیه بر تلاش وکوشش شخصی”است.
آرایه ی سجع…(سلطان،نان)_(کردی ،خوردی).
(سجع درنثر،همانند قافیه در نظم می باشد.)